ميلاد
روز ميلاد تو باران آمد
روز ميلاد تو بود
كه هوا
بوي شبنم وشقايق مي داد
و خدا مي خنديد
عطر ياس از در و ديوار هوا مي پاشيد
و نسيم از تو بشارت مي داد
باد بر پنجره پا مي كوبيد
زلف افشان را بيد
در مسير تو پريشان مي كرد
هر كجا سروي بود
به تواضع سر راه تو به پا برمي خواست
تاكها با تو تباني كردند
غوره ها از تپش قلب تو انگور شدند
سركه ها را خبر آمدنت شيرين كرد
برگ ها از سر تعظيم تو مي رقصيدند
و خزان در قدم شاد تو نقاشي كرد
وبه تردستي استاد ازل
شعبده اي بر پا بود
گوشها منتظر
اولين گريه ي شيرين تو بود
چشمها منتظر
اولين ساغر سيماي تو بود
روز ميلاد تو باز
مثل همواره خدا حاضر بود
آسمان جشن گرفت
ابر ها مژده ي ديدار تو را مي دادند
رعد در حنجره از شوق تماشاي تو غوغا مي كرد
طبل آغاز تو را مي كوبيد
برق آغاز تو را مي تابيد
مه فضا را به هواي تو در آغوش گرفت
آنسوي پيله ي مه
ماه تا فرصت ديدار تو بيدار نشست
در جهان از قدم مهر تو مهماني شد
شعر از مركب فرخنده ي احساس تو الهام گرفت
واژه ها در شعف وصف تو شادي كردند
و غزل
قالب همواره ي توصيف تو شد
روز ميلاد تو باز
آسمان جشن گرفت
و به يمن قدم سبز تو باران باريد
اي تسلاي خزان
سينه ي پر عطشم
كه ز گرماي حضور خشكي تاول زده است
از عبور نفس خيس تو باراني
اي تمناي بهار
سينه از بركت ميلاد تو نوراني باد
در دل خسته ام از عشق چراغاني باد
سرنوشت من و دل آنچه تو مي داني باد
عشقم از بيم رقيبان تو پنهاني بود.
مجتبي كاشاني
نظرات شما عزیزان:
Jamshid heidari 
ساعت12:13---14 خرداد 1391
خیلی قشنگ بود همین که از فورگ هستی برای ما افتخاره
رسول امیری 
ساعت14:48---22 ارديبهشت 1391
سلام!
باکمال احترام مهمان وجدان زخمی هستید منتظرمهربانی شماییم.